واقعیت ها را هر روز صبح جا می گذارم پشت اتاق گریم از بس آدم ها واقعی بودنمان را دوست ندارند
برای رسیدن به هم هیچ چیزکم نداریم….
به غیراز…. زیر پاگذاشتن”غرور”
غم نویس نیستم
فقط گاه و بی گاه آب و هوای دل را مکتوب می کنم همین
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی... گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ... گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات... گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که... گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی... گاهی چقدر دلت برای یک
خیال راحت تنگ می شود... گاهی دلگیری...شاید از خودت...شاید.
کلمه ی عجیبیست دوستت دارم
هرکه میگوید عاشق تر میشود..
وهرکس میشنود بی تفاوت تر..
پرنده ای که رفت بگذاربرود…هوای سرد بهانه است..
هوای دیگری کرده است!
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |